اشعار طنز (شوهر یا نوکر )
شوهر يا نوكر ؟!
يه خانمي كه شاغل ِ فلان جا
پزهاي بسياري ميد ه همانجا
ميگه كه :«شوهرم عاشق منه !
من مثل يك گاو م و اون هم كنه !
گل ميار ه هرجا ميرم يه وانت !
مياد حتي تا داخل توالت !
صبا برام لقمه ميگيره يارم
تا بخورم صبحانه وقت كارم !
ميگه كه : راه نرو زياد ي نازم
بخواب برات شام و ناهار مي سازم !
مي افته بعضي وقتا كه فشارم
اون وقتايي كه ديگه نا ندارم
زنگ مي زنم سر كارش با خنده
ميگم بيا كه وقت «آب قند ه !»
مي پره پشت رُل با گاززياد
در عرض د ه دقيقه چون جت مياد !
روز تولدم كه پار ه پاره است!
با دسته گل اون جلوي اداره است
جلوي همكارام و دوست و دشمن !
يه دسته گل ميكنه تقديم من !
روز ِ معلم كه بياد اون صنم !
مدال مياره ميندازه گردنم !
وقتي كه من اين حرفارو شنيد م
به اين يقين مثل شما رسيدم
اگر چه يك مهندس محشره !
شوهر نگو فلك زد ه نوكره !!




